آموزش و توانمندسازی
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۲۶ ب.ظ
نویسنده: سونیا جلالی
آموزش یا در معنای فراگیرتر آن، توانمندسازی کارکنان هم برای فرد، هم برای سازمان است. فردی که با هزینه و زحمت فراوان به استخدام سازمان درمیآید، باید بتواند باری از دوش سازمان بردارد و در عین حال مسیر رشدی را طی کنند که بتواند منجر به کمک به توسعه فردی و سازمانی گردد.
آموزش جریانی است که طی آن کارکنان دانش، مهارت و نگرش های مناسب برای ایفای نقش خاصی را می آموزند. در جریان آموزش معلومات در ذهن فرد جایگزین شده و با آگاهی های قبلی فرد تلفیق می شود و در نتیجه در رفتار فرد تغییراتی مثبت اتفاق می افتد. |
از سوی دیگر، آموزش لزوماً منجر به توسعه کارکنان نمیشود. آموزش معمولاً به شرکت در کلاس و کارگاه محدود میشود. در حالیکه توسعه زمانی رخ میدهد که فرد آموزش گیرنده بتواند آموخته های خود را در راستای اهداف سازمان به کار بندد.
کارکنان در هر سطحی از سطوح سازمان، اعم از مشاغل ساده یا مشاغل پیچیده محتاج آموزش و یادگیری و کسب دانش و مهارت های جدید هستند و باید همواره برای بهتر انجام دادن کار خود از هر نوع که باشد، روش ها و اطلاعات جدیدی کسب نمایند.
فرآیند آموزش کارکنان
چرخه آموزش
نیازسنجی آموزشی
فرآیندی است که از طریق آن اطلاعات در مورد نیازهای آموزشی کارکنان جمع آوری و تحلیل میشود. به منظور کارایی و اثربخشی، همه برنامه های آموزشی باید با نیازسنجی آموزشی آغاز شوند. قبل از این که آموزش واقعی اتفاق بیفتد. جهت نیازسنجی آموزشی روشهای مختلفی نظیر تکنیک دلفی، تکنیک فیش باول، تکنیک تجزیه و تحلیل شغل، رویکرد مبتنی بر شایستگی و تکنیک رویداد مهم وجود دارد که بر حسب شرایط سازمان میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
نتایج نیازسنجی به مدیر آموزشی اجازه می دهد تا اهداف آموزشی را از طریق پاسخگویی به دو سؤال خیلی اساسی شناسایی کند: چه کسی به آموزش نیاز دارد؟ چه آموزشی مورد نیاز است؟
برنامه ریزی آموزشی
برنامه ریزی آموزشی طراحی نحوه حل مساله و یا مشکل به وسیله کارآموزان میباشد. مراحل برنامه ریزی آموزشی عبارتند از:
انتخاب شخص درون یا برونسازمانی برای طراحی و توسعه آموزش،
انتخاب و طراحی محتوای برنامه،
انتخاب تکنیکهایی که برای سهولت یادگیری استفاده میشود (سخنرانی، ایفای نقش، شبیهسازی و غیره)
انتخاب موضوعاتی که برای اجرای آموزش به کار میرود (کتاب، ویدئو و غیره)
شناسایی و آموزش مربیان (در صورتی که درون سازمانی باشند.)
اجرا
فرایند به بوته عمل گذاشتن یک طرح با برنامه معین پس از نیاز سنجی و تدوین برنامه های آموزشی ،گام بعدی اجرای برنامه های آموزش ضمن خدمت است . اجرا می بایست با هدف، فراهم آوردن زمینه های لازم برای توفیق بیشتربرنامه ها درتحقق هدف های آموزشی بویژه افزایش میزان استقبال کارکنان سازمان از دوره ها صورت پذیرد.
سنجش اثربخشی
فرآیند تفسیر نتایج از طریق سنجش اطلاعات برای قضاوت در مورد اهداف کلی آموزش را سنجش اثربخشی می نامند
به صورت دقیق تر ارزیابی اثربخشی آموزش یعنی:
تعیین میزان تحقق اهداف آموزشی،
تعیین نتایج قابل مشاهده از کارآموزان در اثر آموزشهای اجراشده،
تعیین میزان انطباق رفتار کارآموزان با انتظارات نقش سازمانی،
تعیین میزان درست انجام دادن کار که موردنظر آموزش بوده است،
تعیین میزان تواناییهای ایجادشده در اثر آموزشها برای دستیابی به هدفها.
برای اندازه گیری اثربخشی آموزش دو رویکرد وجود دارد:
رویکرد سیستماتیک
در این رویکرد تمام الگوهابر اساس یک سیستم مراحل درونداد، فرایند و برونداد را در برمی گیرند و در انتها با جمع بندی این مراحل نسبت به تصمیم گیری در مورد برنامه آموزشی اقدام می کنند. مثل الگوی ارزشیابی سی.ای. پی .او، الگوی بررسی آموزش، مداخله واثربخشی، الگوی ارزشیابی موقعیت، مداخله،تاثیر و ارزش؛ الگوی ارزشیابی دورنداد- فرایند – پیامد.
رویکرد هدف مدار( نتیجه مدار)
بر عکس رویکرد پیشین، صرفا نتیجه و پیامد حاصل شده از برنامه آموزشی مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به آن تصمیمات در مورد برنامه آموزشی اخذ می شود. دربین الگوهای موجود با توجه به این رویکرد می توان به الگوی ارزشیابی تایلر، الگوی ارزشیابی فیلیپس و الگوی ارزشیابی کرک پاتریک اشاره کرد.
امروزه دیگرکارکنان سازمان، ابزار موفقیت مدیر نیستند و به عنوان سرمایههای سازمان به گردانندگان اصلی کار و شرکای سازمان تبدیل شدهاند. برای دستیابی به این ویژگیها سازمان باید مهمترین منبع و عامل رقابتی خود یعنی نیروی انسانی را توانمند سازد. آموزش یک وظیفه اساسی در سازمان ها و یک فرآیند مداوم و همیشگی است و امری موقتی و تمام شدنی نمی باشد.توانمند سازی در کارکنان شرایطی را ایجاد میکند که آنان زندگی کاری خود را در پرتو آن کنترل میکنند و به رشد کافی برای پذیرش مسئولیتهای بیشتر در آینده دست مییابند.
- ۹۸/۰۴/۲۰